سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کژی، با دانش راست می شود . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 89 مهر 19 , ساعت 9:7 صبح

حافظه را چگونه تقویت کنیم؟

روی سنگ قبر دیوفانتوس (Diophantos)، ریاضیدان یونانی، نوشته: «این جا محل دفن یک ریاضیدان است که سن مرگ او را هم باید با ریاضی حساب کنید....

 یک ششم از زندگی او در نوجوانی گذشت. یک دوازدهم به آن اضافه شد تا پشت لبش سبز شد. سن او به سه هفتم کل عمرش رسیده بود که ازدواج کرد و 5 سال بعد هم پسرش به دنیا آمد اما آن پسر هنوز به نیمی از عمر پدر نرسیده بود که فوت کرد و پدر نیز 4 سال پس از مرگ پسر از دنیا رفت.

جهت مطا لعه ادامه مطلب کلیک کنید

یکشنبه 89 مهر 18 , ساعت 9:42 صبح

ماجرای آیت الله مرعشی و زیارت حضرت فاطمه (س)
همان گونه که پیامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:‌ "فداها ابوها": (پدرش به فدایش باد)، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیز در شان حضرت معصومه علیها سلام فرمود: "فداها ابوها"
"روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش‌هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسش‌های خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم نمودند، چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسش‌های خود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند، امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسش‌ها را نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادف شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند. هنگامی که امام(ع) پرسش‌های آنان و پاسخ‌های حضرت معصومه(س) راملاحظه کردند، سه بار فرمودند: "فداها ابوها
"
همچنین حضرت معصومه علیها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست و چون جده‌ بزرگوار خویش داراى مقام شفاعت است و به واسطه این بانوى گرامى بسیارى ازشیعیان داخل بهشت مىگردند. در اینباره امام صادق(ع) مىفرماید: آگاه باشید، براى بهشت هشت دراست؛ سه تا از آنها به سوى قمباز مىشود. در آنجا بانویى قبض روح مىشود. او از جمله فرزندانم، و نامش فاطمه دختر موسى است. به شفاعت او همه شیعیان داخل بهشت مىگردند
.
اما یکی از گفتنیهای در خور تامل در شان و مقام حضرت معصومه(س)، تجلی و برابری بارگاه ایشان با حضرت زهرا(س) است؛ حکایتی که سبب شد عالم فرزانه و عارف زاهد حضرت آیت الله مرعشی نجفی را به مدت شصت‌سال نخستین زائر حضرت معصومه(س) کند و در این مدت یکى از پرشکوهترین نمازهاى جماعت شهر قم به امامت این مرجع بزرگ تقلید برگزار شود
.
آقای شیخ عبدالله موسیانی (از شاگردان آیه الله مرعشی) نقل می کنند که: حضرت آیه الله مرعشی نجفی به طلاب می فرمودند:علت آمدن من به قم این بود که پدرم (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت علی (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند، شبی در حالت مکاشفه حضرت را دیده بود که به ایشان می فرمایند: سید محمود چه می خواهی؟ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهرا(ع) کجا است؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرمود : من که نمی توانم (بر خلاف وصیت آن حضرت) قبر او را معلوم کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه زهرا(ع) را به فاطمه معصومه (س) عنایت فرموده است، پس هر کس بخواهد حضرت زهرا(ع) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه(س) برود. آیه الله مرعشی می فرمودند: پدرم مرا سفارش می کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو یه زیارت آن حضرت برو. لذا من به خاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه(س) و ثامن الائمه(ع) آمدم و به اصرار موسس حوزه علمیه قم (آیه الله حائری) در قم ماندگار شدم. آیه الله مرعشی در آن زمان می فرمودند: شصت سال است که من اول زائر حضرتم.

در برخى از یادداشت‌هاى معظم له آمده است: هنگامى که در قم سکونت کردم (1343 ق)، صبح‌ها در حرم حضرت معصومه علیهاالسّلام اقامه نماز جماعت نمى‌شد و من تنها کسى بودم که این سنّت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف صبح زود و پیش از باز شدن درهاى حرم مطهر و زودتر از دیگران مى‌رفتم و منتظر مى‌ایستادم. این انتظار گاهى یک ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدّام درها را باز کنند زمستان و تابستان نداشت. در زمستان‌ها، هنگامى که برف همه جا را مى‌پوشاند، بیلچه‌اى کوچک به دست مى‌گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز مى کردم تا خود را به حرم مطهر برسانم . در آغاز خود به تنهایى نماز مى خواندم. تا پس از مدتى یک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن کم کم افراد دیگر اقتدا کردند و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاریخ مى گذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نیز اضافه شد و از آن پس روزى سه بار در مسجد بالاسر حضرت معصومه علیهاالسّلام و صحن شریف نماز مى‌خوانم

 

 

 

 

 


جمعه 89 مهر 16 , ساعت 1:58 عصر

سو ظن و تجسس
سوءظن یا بدگمانی به انسان ها، بستر و زمینه ساز گناهان بعدی شامل تجسس و جستجو کردن از امور پنهانی افراد و در نهایت غیبت نسبت به آنها می شود. از قرآن مجید استفاده می شود که یکی از مهم ترین عوامل غیبت، سوءظن و تجسس در احوال و اسرار مردم است. کسی که با سوءظن با دیگران برخورد می کند وهمواره در خصوصیات و اسرار مردم به جستجو می پردازد، قهراً به بیماری غیبت مبتلا می شود.
مفهوم تجسس
ابن اثیر در نهایه، جلد اول صفحه 272 می نویسد: «تجسس، جستجو کردن از چیزهای پنهانی است و بیشتر در کشف اسرار شر استعمال می شود و جاسوس به کسی گفته می شود که بدی های پنهان مردم را پی گیری کند»
وقتی که انسان به کسی گمان بد ببرد و به آن ترتیب اثر بدهد، به تجسس منجر خواهد شد که مرحوم شهید ثانی در کشف الریبه صفحه 9 می فرماید: «تجسس کردن از حال درونی افراد از ثمرات سوءظن است، برای اینکه قلب انسان با بدبین شدن تنها قانع نمی شود بلکه او را وا می دارد که در مورد افراد تحقیق و جستجو کند که نتیجه این تحقیق این است که سرگرم عیب جویی و تجسس شود با اینکه دین مقدس اسلام از تجسس نیز نهی کرده است. «ولاتجسسوا. آنگاه شهیدثانی ادامه می دهد: «معنی تجسس این است که اسرار بندگان خدا را که خداوند پوشیده داشته است آشکار کنی، که این کار وسیله کسب اطلاع از امور مخفی آنها و پرده برداشتن از روی اسرارشان می شود و در نتیجه آنچه برتو پوشیده بود آشکار می گردد که اگر مخفی بود دل و دینت سالم تر می ماند. اینک تو خود در این باره بیندیش و از خدای متعال توفیق رشد و سعادت خویش را بطلب»
بنابر این اگر بخواهیم دچار این بلای عظیم نشویم باید راهی را انتخاب کنیم که خداوند به ما نشان داده است. آنجا که می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید». بر این اساس اگر می خواهید غیبت نکنید باید سوءظن نداشته باشید و چنانچه بخواهید گرفتار سوءظن نشوید باید در امور مردم جستجو نکنید؛ زیرا سوءظن و تجسس در یکدیگر تاثیر متقابل دارند: گاهی تجسس باعث سوءظن و گاهی سوءظن منشا تجسس می شود. بنابر این باید از هر دو احتراز کرد. در روایتی از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است! «تجسس و تحسس نکنید و درصددکشف عیوب مردم نباشید و نسبت به هم حسد و کینه نورزید و از یکدیگر روی برنگردانید، و ای بندگان خدا با هم برادر باشید». (تفسیر قرطبی، ج 16، ص (331)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ